سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

تکرار بی رحم تاریخ

 

می گن دکتر سروش گفته، تصفیه دیگری در راه است تا تحصیل کردگان غرب را از حکومت ایران کنار بگذارند. انگار این نظریه پرداز انقلاب فرهنگی و تصفیه چی قدیمی، خوابه و حواسش نیست تحصیل کردگان غرب که خوبه، هر که می فهمه و بخاطر فهمش حاضر به اطاعت محض و کورکورانه نیست رو می خوان کنار بزارن. اتفاقا در سیستم بیماری که جز بله قربان، چشم قربان گویانی متملق در اون امکان صعود از پله های ترقی رو ندارن، به واقع جایی برای ذهن های فهیم وجود نداره.  

چنین سیستمی چون اخوش به بزی نیاز داره که بی ادراک فرامینش صرفا با تکان دادن طنابش، او نیز سر خود رو به نشانه تایید تکان بده و مسلما فردی با شان و شعور انسانی نمی پذیره در جایگاهی پستتر از بزان، مطیع اوامری باشه که از دایره فهمش خارجه. او از ابتدا تمایلی به همکاری نداره تا سرانجامش به پاکسازی و اخراج ختم نشه. برای این سیستم هم بهتره در مصاحبه های گزینشی به جای مطرح کردن سوالاتی پیرامون مهارتهای علمی تخصصی، از قابلیتهایی فی الباب حرف شنوی و  اجرای بی چون و چرا پرسش کنه.

برخی تاریخ رو چون جریان رودی در حال گذر، تکرار ناپذیر می دونند. مسلمه که واقعه ای عینا تکرار نخواهد شد ولی مشابهت هایی که در سرگذشت برخی اقوام در اعصار مختلف وجود داره، این نوید رو خواهد داد که در بر روی یک پاشنه نخواهد چرخید و دیر نیست زمانی که ما خود تبدیل به عبرت آیندگان شویم.. 

 

احمق ها به بهشت نمی روند..

 

مرد ده ماه بعد از مرگ زنش شنید که دختر نه ساله اش پای تلفن گریان به خاله اش می گوید: " کاش بابا مرده بود جای مامان. " سعی کرد جای زنش را برای دخترش پر کند. پاهایش را مومک انداخت. ابروهایش را مرتب کرد. عطر زنش را به خود زد. ساعتها با دخترش در مرکز خرید راه می رفت. در خانه لباسهای زنش را می پوشید. یکسال بعد که جلوی آینه به سینه هایش که تازه جوانه زده بودند و کمی درد می کردند، دست کشید، فهمید که نقشش را خیلی خوب بازی کرده است..   

 

پی نوشت: این داستانو  با عنوان "جابجایی جنسی" مدتها پیش دوستی در بالاترین از وبلاگ پیاده رو لینک کرده بود. الان بیشتر از گذشته دوسش دارم. انگار نوعی هم ذات پنداری باهاش حس می کنم. آخه گاهی چنان حرفه ای و هنرمندانه نقش یه احمق تمام عیارو بازی می کنم که خودمم باورم می شه و یادم می ره چیز دیگه ای هستم.. راستی نکنه اینکه فکر می کنم چیز دیگه ای هستم، فقط یه تصوره..