سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

ایرانی از دو سر بام می افتد..

 

بلای ژستهای روشنفکرمابانه، آفت بومی قرن اخیر ماست که در کنار تفکر مبتنی بر تحجر، دست به دست هم، در نقش ترمزگیر روند پیشرفت اجتماعی سیاسی جوامع، ایرانی آماده فراگیری را به اشتباه انداخته و  آنها را از درک صحیح ساده ترین اصول بازداشته است.  

این اندیشمندان پوشالی، 

وقتی می خواهند از ناسیونالیسم افراطی انتقاد کنند، هر یک از قومیت های یکپارچه را یک ملت مجزا می نامند و پاره های وطن را تقدیم بیگانه می کنند.    

وقتی می خواهند مردسالاری را محکوم کنند، با مشت گره کرده به دهان مرد هر چند حق گو می کوبند و ناز زن ولو پرمدعا را می کشند. 

وقتی می خواهند مظلوم ستایی و مهمان نوازی کنند، حق جوان بیکار ایرانی را نادیده می گیرند و از برادر افغانیش دفاع می کنند. 

وقتی می خواهند از کودک آزاری اظهار تنفر کنند، تاج خودکامگی را بر سر کودک می گذارند. 

وقتی می خواهند آزادی های فردی را ستایش کنند، کل ارکان خانواده را زیر سوال می برند.  

حالا بگذریم که این گروه منتقد خشونتهای دین، اگر دستشان بیافتد تمام دینداران را سلاخی و منافع حاصله را صرف تاسیس انجمن حمایت از حیوانات خواهند کرد. پرنسیپ حمایت از همجنس گرایی نیز بماند و جای خود دارد. 

وجه ممیزه دیگر این عزیزان، تکثر گرایی و پایبندی عملی به اصول مردم سالاریست! هر کدام ساز خود را می زنند و متوقع اند ملت سرگردان هم آوا با آنها برقصد. این مردم آشفته سر هم حکایت کلاغی را یافته اند که نه تنها راه رفتن کبک را نیاموخت، که راه رفتن خود را نیز از یاد برد. هیچ به فرهنگشان نیافزود. همان خرده فرهنگ باستانی و کهن که به آن شیفته بود را نیز از دست داد. از مدل دموکراسی ارائه شده آقایان طرفی نبست. آرام و سربه زیر به حقارت دیکتاتوری تن داد..