من دیگر از این گردش ها خسته شده ام،می خواهم بروم و ببینم جاهای دیگر چه خبرهایی است. می خواهم بدانم که ،راستی راستی ، زندگی یعنی اینکه تو یک تکه جا ،هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می شود زندگی کرد؟
ماهی سیاه کوچولو
همیشه لازم نیست برای بیان مفاهیم عمیق از لغات پیچیده بهره برد. می توان با ساده ترین لغات از اساسی ترین موضوعات حرف زد. این به معنای سطحی انگاری نیست. می توان بی پیچیدگی ساده و عمیق فکر کرد. می توان ماهی سیاه کوچولویی بود و از روزمرگی های زندگی در جویبار کوچک خسته شد و در جستجوی حقیقت در مسیری ناشناخته شنا کرد. مسیری که انتهایش رسیدن به اقیانوس شناخت و آگاهی است. برای یک ماهی هیچ چیز مهم تر از ورود به این مسیر نیست حتی اگر هیچ گاه این سفر به مقصد نرسد. مهم مبارز همیشگی بودن است. مهم آغاز راه ماهی سیاه کوچولو است.