حدود یک سال، وقت و انرژیمو در جهت برنامه خاصی متمرکز کردم و بیش از دو ماه منتظر ای میلی بودم تا بفهمم سیر پرونده اداریم در چه مرحله ای قرار گرفته ولی دریغ از یه خبر کوچیک یا جواب مرتبط به ای میلهای پشت هم من. دوستی که در کشوری با سیستم اروپایی ساکنه، دیروز باهام تماس گرفت و مابین کلامش، حرفی زد که منو به فکر فرو برد. اون گفت، با درجه اطمینان بالایی بهت می گم کارمندی که پرونده تو بررسی می کنه، مسلمانه که این قدر اهمال کار و مسئولیت نشناسه!
اینو هم بگم که دوست من، آدم بسیار مبادی شرع و اخلاقمندیه و اینطور نیست که بی حساب و محض خالی نبودن عریضه حرفی بزنه. با این وجود، خوب خصوصیات بارز هم کیشانش رو شناخته. از اسلام و برترین بودن دم می زنیم و هیچ تفکر ثانی رو بر نمی تابیم ولی از بدیهی ترین نتایجی که دین قراره برامون به ارمغان بیاره، تهی هستیم. احساس، دل نگرانی ها و وقت دیگران برامون در نازل ترین درجه اهمیت قرار داره.
نکته جالب، تجربه مشابه من در ارتباط ای میلی با یکی از موسسات خارجی بود که حتی پس از پاسخدهی بسیار سریع و دوستانه، آدرس دیگه ای هم در اختیارم قرار دادند که در صورت غیبت اونها، من سرگردان نباشم. جالبتر از این، مکاتباتم با یکی از اقیانوس شناس های بزرگ بود که پس از دو هفته تاخیر در پاسخگویی به من، چنین پرفسوری در ای میلی سراسر افتادگی از عدم پاسخگویی به موقعش به علت شرکت در کنگره علمی ازم عذر خواسته بود!
تفاوت از کجا تا کجا؟ آخه مگه تعالیم دین و یا حتی قراردادهای اجتماعیشون، بهشون چه آموخته که اونها این چنین اند و ما به عنوان پیرو متعالی ترین ها، اون چنان؟ چرا در مقام مقایسه حتی در پیش وجدانمون بر نمی آییم، تا از ادعاهای عمل نکرده مون کمی شرمنده بشیم تا شاید این سیستم بی تفاوتی نسبت به دیگران حتی به مقدار ناچیزی تغییر کنه؟
پی نوشت: نزدیک صبحه و منم آخرش ناامید از پاسخدهی ای میلی شعبه مورد نظرم، مستقیما با مرکز اصلی تماس گرفتم و حداقل متوجه شدم، پرونده ام به بایگانی سپرده نشده!