چی بگم
چی بگم وقتی که این دیوونه دل، بونه می گیره
تو رو می خواد، تو رو می خواد
چی بگم
چی بگم وقتی که سر می زنه بر دیوار سینه
تو رو می خواد، تو رو می خواد
چی بگم
وقتی که این خون شده از دست تو، هر شب تا سحر، فکر تو و ذکر تو، سودای تو داره
تو رو می خواد، تو رو می خواد
چی بگم
صبح تا شب، پشت گوشش قصه ی جور و ستم و ظلم تو میگم
قصه آخر نرسیده
تو رو می خواد، تو رو می خواد
چی بگم
یک شب از بس سخن عشق تو گفت
بیرون آوردمش از سینه گذاشتم زیر پام
زیر پام زمزمه ی نام تو می کرد و بهم گفت تو رو می خواد، تو رو می خواد
چی بگم
تو که این فتنه به پا کردی و
این دیوونه دل رو اسیر درد و بلا
میشه با من، تو بگی با دل من، من چی بگم..