وقتی میگی جاده های شمالی، همه میرن تو خیال و میگن، جادههای سبز شمال! در صورتی که جاده های سرخ شمال، اسم برازندهتریه! حالا چرا سبز نه و سرخ؟ فعلا قضیه رو سیاسی نکنید! اگه گاهگداری از جاده چالوس گذشتید و یا تو جاده بهشتی کلاردشت، مست طبیعت شدید، ممکنه هنوز ندونید حرفم چیه ولی کسی که حتی فرعیهای این جادهها رو پیموده و با عبور از هر پستی و بلندی این مسیرهای ناهموار، یه بار دلش رفته تو جیبش و یه بار معدش اومده تو دهنش، خوب میدونه دارم از چی می گم. از تصادفات مکرر و خونهایی که تو این جاده های پر پیچ و خم ریخته میشه می گم. از جاده های باریکی میگم که نه روز و نه شبش امنیت نداره. دارم از خطرات مرگباری می گم که همیشه در کمینه و انگار فقط شانسه که باعث می شه بتونی تو روز از پل تخریب شدهای که هیچ علامتی نداره سالم بگذری و شب بدون تصادم با علایم رانندگی بتنی که بی توجه وسط جادههای تاریک رها شدند، گذر کنی. تازه وقتی این حکایت جادههای زیبای توریستی شماله، حساب الباقی جاده ها دیگه معلومه! بدیش اینه وقتی همه این موانع رو پشت سر گذاشتی و تمام استخوانهای بدنت چند دور کامل رقص بریک رو تجربه کردن، به مقدار متنهاهی روغن چرخ خیاطی برای باز کردن پیچ و مهره های سفت شدهات نیاز داری! حالا دیگه خودت بخوان حدیث مفصل از این مجمل..
راستی یه نکته قابل عرض باقی موند. من تا همین اواخر حتی یه بارم نام جزایر کومور در آفریقا و سنت وینسنت در آمریکا رو نشنیده بودم ولی تازگی به یمن برکت دولت خدمتگزار مستضعف پرور! و هزینه های میلیون دلاری که صرف تجهیز این جزایر چند هزار نفری نموده، منم با این اسامی آشنا شدم!! می خواستم از همین تریبون از حضرات بخاطر تلاششون برای بهبود وضعیت علم جغرافیا شناسی بنده و سایر غافلان در خواب مانده، نهایت سپاس و امتنان رو داشته باشم..
پ.ن: یه معذرت بخاطر این عنوان به روح مرحوم جلال بدهکارم! خب جلال جان، روحت شاد. حلالمون کن!