هماره نسبت به تلاشی کالبد در خاک، حس ناخوشایندی داشتم و امروز چیزی رو تجربه کردم که بارها پیش از این در ذهنم گذشته بود که ایدهآلترین حالته. امروز به منطقه عجیبی بر فراز یک کوه رفتم. مکانی خاص برای پراکندن خاکستر از خاک جداشدگان. مکانی در اوج، با وزش شدید بادهای اقیانوسی.. امروز همگام با پر شدن ریه هام از اون اتمسفر سحرانگیز، به این فکر میکردم، ورای زندگی، برای جسمی که عمری بر خاک بوده، چه چیزی رهایی بخشتر از بودن در آرامگاهی به وسعت همه گیتی و همراه شدن ذره ذره وجودش با باده؟