سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

مادر را کشتند.. توله ها را شکم دریدند.. و خندیدند..

بر این گمان بودم انسانیت هرگز نمی میرد. به سان ققنوسی، هر دوره پس از دوره ای دیگر، از سر نو زنده، حیات آغاز خواهد کرد. لیک گویی در ملک ویران ما، انتظار تولدی دگرباره، خیالی خام بیش نیست، در محضر این انسانیت سلاخی شده، در بستر این خاک سترون شده..