سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

همه خستگی این سالها بر شانه هایم..

وقتی همه چیز در جای خودش است ولی من همچنان اشکم به مشکم بند است، وقتی از خودم می پرسم چه مرگمم است؟ وقتی هیچ جوابی ندارم بر نق زدن ها و شکایت کردن های بیخود، بر لج کردن های کودکانه، سیب و سرگشتی ویولتا را می خوانم و منحنی سینوسی : یا همه ی آن چیزی که باید در مورد مهاجرت بدانید و هیچ وقت هیچ کس به شما نمی گوید. گریه ام می گیرد دوباره از تعلق داشتن به هیچ کجا، از حیرانی بین بهشت مجازی اینجا و دوزخ حقیقی آنجا و همچنان مانده و رانده از هر دو.. جینجر کت می گوید واتس آپ هانی؟! پاسخ می دهم یو کانت آندرستند! گریه ام هق هق می شود..