سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

چرخه بسته فاجعه زدگی تمدن و اخلاقیات ایرانی

"امروزه دروغ و ریا را پند و ذکر پندارند و حرامزادگی و سخن چینی را دلیری و شهامت نام کنند. اکنون هر بازاریی در لباس گناهکار امیر، هر مزدوری صدرنشین، هر نیرنگ بازی وزیر، هر بخت برگشته ای دبیر، هر راحت طلبی مستوفی، هر ولخرجی ناظر هزینه، هر ابلیسی معاون دیوان، هر کون خری صدر، هر شاگرد آخری صاحب حرمت و جاه، هر فراشی صاحب منصب، هر ستمگری پیشکار، هر خسی کس، هر خسیسی رئیس، هر خیانت پیشه ای قدرتمند، هر دستاربندی دانشمندی بزرگوار، هر ساربانی بخاطر افزونی مال، گشاده حالی و هر جمالی از کمک شانس، گشاده حال شده است........ درک چنین روزگاری که قحطی مردانگی و جوانمردی است و روزبازار گمراهی و نادانی، نیکان، بدحال و خوارند و اشرار تثبیت و بر سر کار، کریم فاضل، تافته دام محنت است و نادان پست کامیاب، هر آزاده ای بی زاد است و هر رادمردی مردود، هر صاحب نسبی بی نصیب گردیده و هر والاگهری خارج از گود نشسته و هر هوشمندی مصادف با مصیبتی است، هر محدثی گرفتار حادثه ای، هر عاقلی اسیر غیر مکلفی، هر کاملی درگیر ناقصی و هر عزیزی ناگزیر تابع ذلیلی و هر اهل تشخصی در دست فرومایه ای گرفتار آمده است; می توان دریافت که صاحب درجات عالی و هوشمندان و دانایان تا چه حدودی کوشش دارند"   (عطاملک جوینی وزیر ایرانی هلاکوخان)

"عباس عدالت" در جزوه "فرضیه فاجعه زدگی: تاثیر پایدار فاجعه مغول " می نویسد:
 
 پس از حمله مغول، ما شاهد دوران بسیار تاریکی از سقوط پایه های اخلاقی در خانواده و اجتماع و رواج بیکران دروغ گویی، دورویی، خیانت و منازعات خونین خانوادگی و اجتماعی از یک طرف، و رشد بی حد و حصر بزهکاری، روسپیگری، زن بارگی، غلام بارگی، مرد بارگی و اعتیاد به مشروبات الکی و مواد مخدر بوده ایم، که همگی نتیجه از هم گسیختگی تار و پود اجتماعی ایران در اثر فاجعه مغول محسوب می شود.

 "ملک الشعرای بهار" تاثیر مغول در اخلاق مردم را چنین تشریح می کند: به محض اینکه تاثیر قرن ششم در عصر ایلخانان برطرف گردید و قرن هفتم از نیمه گذشت، تاثیر تربیت مغول یعنی بی تربیتی، توحش، بیرحمی، بی عدالتی، جهل و یاساهای احمقانه صحرایی و قاسیانه بیابانی در سطح اخلاق و احوال باقی ماندگان تیغ و دماغ سوختگان و دلمردگان افسرده و پژمرده ایرانی پدیدار گشت.

"عبید زاکانی" در رساله "اخلاق اشراق" تفاوت فاحش اوضاع اجتماعی دوران پیش از مغول و بعد از آن را با مقایسه تکان دهنده اخلاق منسوخ که شامل حکمت، شجاعت، عفت، عدالت، سخا، حلم و وفا، حیا و صدق و رحمت و شفقت بوده است و اخلاق مختار جدید که متشکل از کسب شهوات، قصد خون و مال، و عرض خلق جبن و فرومایگی، پیروی لذات، ظلم، بخل، دون فطرتی، بی شرفی، عهدشکنی، و دروغ و بی رحمی است توصیف کرده است.

 "عباس عدالت" ادامه می دهد: بنا بر فرضیه فاجعه زدگی، هجوم و پیروزی و استقرار اقوام نیمه وحشی مغول در دوره ایلخانان خشونت همراه با گرایش سادیستی را در مقیاس وسیعی در منطقه ما در سطح خانوادگی، اجتماعی و سیاسی نهادینه کرده و بخش قابل ملاحظه ای از مردم ایران در طی دوران فاجعه مغول دچار آثاری از اختلال پیچیده روحی پس از حادثه و مبتلا به رگه هایی از اختلالات شخصیت خودشیفته، شخصیت مرزی، شخصیت ضد اجتماعی و شخصیت بدگمان شده اند که از طریق رفتارهای خشونت زا در خانواده و در حیطه های اجتماعی و سیاسی از هر نسل به نسل بعدی انتقال یافته اند.

 بنا به فرضیه فاجعه زدگی، آسیب دیدگی دوران مغول که در دایره های سیاسی، اجتماعی و خانواده تسلسل تاریخی یافته، بر رفتارها، عادات و فرهنگ ایرانیان اثر ماندگار گذاشته است. اگرچه شدیدترین آثار روحی فاجعه مغول در طی قرنهای متمادی تعدیل یافته، علایم این فاجعه بصورت آثاری از رگه هایی از اختلالات شخصیت  از قبیل ناامنی درونی، بدگمانی، عجز و مظلوم نمایی، حساسیت شدید، دوسونگری(سیاه یا سفید دیدن)، خودشیفتگی، بیش انگیختگی، پرخاش جویی و کینه ورزی در روان و رفتار اجتماعی مردم باقی مانده است. این ناهنجاریهای روحی همواره در حیطه های مختلف سیاسی، اجتماعی و خانوادگی حاکم و تشنج زا بوده، پیوسته مساله ای وخیم و بنیادی در روابط فردی و جمعی و در فعالیت و همکاری اجتماعی به شملر می آمده و ریشه ناکامی های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی علمی و فرهنگی کشور را تشکیل داده است.



پ.ن: ادامه جزوه را از لینک اصلی بخوانید وقتی از مکانیزم های دفاعی ایرانیان در برابر مغول سخن می گوید، از چرایی مقبولیت تصوف و منشا جنبش تشیع در ایران، جزییات اثرات پایدار فاجعه در تاریخ سیاسی و اجتماعی، رکود علم و فلسفه و رشد تحجر فکری و تفکر قشری تا دوران معاصر.