سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

قربانی منیت در پیشگاه احدیت

 

داشتم به دلیل رنج کشیدن فکر می کردم. به اینکه چرا وقتی به چیزی که می خواهیم، نمی رسیم رنج می کشیم و اینکه چرا وقتی به چیزی که می خواهیم، می رسیم چون نمی تونیم اونو برای خودمون نگه داریم، باز هم رنج می کشیم.  

بوداییان سه حلقه اصلی برای اسارت و دردمندی بطن هستی بشر می شناسند: وهم (موها)، نفرت (دوشا)، شهوت(راگا). من همه اینها را در وابستگی به منیت درونمون خلاصه می کنم.  

سر به سجده داشتم ولی به جای دعایی در خور، با خودم می گفتم، این "من درونی" باعث رنج کشیدن منه. "خودخواهی های وجودم" باعث رنج کشیدن منه. خودم باعث آزار خودم هستم. اگه بتونم با اندیشه درست، تمناهای وجودمو در اختیار بگیرم، زنجیر اسارت پاره و دردمندی به درماندگی ختم نمی شه. و به فردا فکر می کنم که نماد قربانی شدن منیته. 

از فردا گفتم ولی امروز هم روز خاصی برام بود. امروز عرفه بود و من به یاد عرفات بودم. اقوال مختلفی در وجه تسمیه این مکان شنیدم. ولی یکی رو از همه بیشتر دوست دارم. 

(( حضرت آدم و حوا پس از هبوط به زمین و بعد از جدایی طولانی، در این صحرا دوباره به یکدیگر رسیدند و به شناخت دست یافتند. )) 

وقتی سر به سجده داشتم، تفکرات مختلف مانع دعا شد ولی حالا می خوام دعا کنم، چون آدم و حوا، فراقمون به آشنایی برسه و معرفت کسب کنیم. 

 

پی نوشت: یکی دیگه از اقوال مربوط به عرفات، به اعتراف حضرت ابراهیم به گناهانش نزد حضرت جبرئیل بر می گرده. منم می خوام اعتراف کنم که همه این مطلبو برای دعای آخرش نوشتم.