سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

روزگار غریب

 

یکی از کارهایی که دوست دارم، کتاب هدیه دادنه. همیشه هم توی هدیه دادن، کارم ساده است. چون هدیه همیشگی من کتابه! ولی امروز، حسابی به دردسر افتادم. چقدر انتخاب کتاب برای بچه ها سخته. و البته سلیقه مشکل پسند من، کارها رو سختتر هم کرده بود. کتابها یا زیاد بچگانه و مناسب سنین شیرخوارگی بود! و یا زیاد فیلسوف مابانه و مناسب سنین کهنسالی. منظورم، هم سن و سالای خودمه!

تو همون ساعاتی که خودمو مابین کتابها غرق کرده بودم، کلی خاطره قشنگ هم برام زنده شد. نمی دونم چندتاتون کتابهای "قصه های خوب برای بچه های خوب" تالیف آقای مهدی آذریزدی رو خوندید ولی اگه خونده باشید، حتما برای شما هم دیدن دوباره این کتابها خاطره انگیزه. وای که چقدر با دیدن جلدهای رنگارنگ این مجموعه با تصاویر بچه ها روش، دچار چنان حس نوستالژیکی شدم که نزدیک بود، همشو بخرم ولی خب، دیدم بهتره خرق عادت کنم و این بار جلوی خودمو بگیرم و دوباره حواسم رفت به هدیه گرفتن.

با بچه های این دور و زمونه نمی دونی باید چه جوری رفتار کنی. از سویی چنان تیزهوش به نظر می یان که باید موقع حرف زدن باهاشون، خیلی حواست جمع باشه. به خدا، من به این سن و سال چنان حرفهایی از این نیم وجبی ها شنیدم که چشمام قد چی، از هم وا شد! انگاری زیادی می فهمند ولی از سویی دیگر، هم چنان در قید بازی ها و حرکاتی هستند که بچه بودنشونو بیش از پیش نشون می دن.

والا ما هنوز دبستان بودیم که "قلعه حیوانات" آقای اورول رو خوندیم و با کلی نویسنده های بزرگ تو همون سن و سال آشنا شدیم ولی حالا که برای یه نوجوان این کتابو گرفتم، بهم اخطار می کنند که چیزی ازش نمی فهمه. زمان جوونی پدرا و مادرامونو مثال نمی زنم که نوجوونا هم برای خودشون یه عاقله آدم بودند و توی جامعه کلی نقش داشتند، از بچگی های خودمون می گم. کجا تو بچگی ها، این قدر بچه بودیم! چقدر دنیامون متفاوت بود. احساس وظیفه و مسئولیت همیشه همراهمون بود.

خنده ام می گیره می بینم، یه دختر نوجوون، چنان نازنازی بار اومده که باید برای چایی دم کردن بهش جایزه داد. عجب روزگاری شده و عجب پدر و مادرهایی شدن، پدر و مادرهای امروزی! فکر می کنند، چه لطف بزرگی در حق کودکانشون می کنند ولی بی خبرند که همین بی مسئولیتی و بی فکر بار آوردن، اولین ظلم در حق عزیزانشونه.

خلاصه، منکه مجبور نیستم خودمو با سیستم پرورش ننری در این روزگار غریب هماهنگ کنم و برای بچه هایی که البته در دید من باید مدتها پیش، بچگیشون تموم می شد، مناسب با سن حقیقیشون و توقع خودم از میزان درکشون کتاب گرفتم. آخه "جاناتان مرغ دریایی" هم کتابیه که حتی در 15 سالگی هم نفهمنش؟ حالا که کتابا رو گرفتم و تموم شده، امیدوارم اونا رو شبا حداقل برای عروسکاشون بخونند تا شاید این وسط یه جمله ای هم، خودشون یاد بگیرن که بعدها بیشتر از اون عروسکا به کارشون بیاد!