سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

فقط خندیدم..

 

بهم می گه، می دونی رشته ات طوریه که بعضی وقتها باید بری تو دریا زیر امواج وحشتناک، با دریا زندگی کنی؟ 

 

بعدا نوشت: الان دلم فقط گریه می خواد.. بهم می گه، من دارم چهره معصومت رو تصور می کنم.. یکی برای من معصومیت رو تعریف کنه.. تعریف کنه، شاید آروم بشم.. 

دیگه این جور بودنو دوست ندارم. همه چی برام تکراری شده. شاید برم که برم و شاید برم تا جور دیگه ای برگردم.. الان نمی دونم. شایدم همش حرفه. حرفهایی بخاطر این حالم..