سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

جارو­برقی ذهن

 

عجب کامپیوتریه! پوشه پوشه، فایل به فایل، هر چیزی مرتب، سر جای خودش. البته فایلهای مختلف، حکایت خودشونو دارن. بعضی وقتها یه فایلی یه مدت برات جالبه و دلنشین. می­بری و می­زاریش تو دسکتاپ تا مثلا جلو چشمات باشه! گاهی هم یه هشدار می­شنوی، فایلهایی که مدت درازیه استفاده نکردیو پاک کن. ولی تو که گوش نمی­کنی. می­گی، حالا بزار باشن. آخه تحمل جای خالیشون برات سخته! در نهایت قبول می­کنی، ظاهرشون جالب بوده ولی واقعیت اینه که فقط الکی جاتو پر کردن و دورتو شلوغ و زودی دیلیتشون می­کنی، می­رن تو ریسیکل بین. و دوباره بر­می گردی سر همون فایلهای قدیمی و کارامدی که تو درایو­های اصلی ذخیره کرده بودی! 

قسمت بد ماجرا اینه که گاهی مجبور می­شی یه فایل دیلیت شده رو که تازه از ریسیکل بین هم دیلیتش کردی، دوباره بازیافت کنی. اخ که فایلهای دیلیت شده­ای که فکر می­کردی دیگه برای همیشه از دستشون دادی، چقدر بعد بازیافت برات عزیز می شن. می بری تو بهترین و دور از دسترس ترین پوشه­هات می زاریش. اون قدر دور از دسترس که دیگه حتی خودتم برای همیشه فراموششون می کنی و خلاص.. خداییش این مغز آدم حرف نداره. از هر سوپر کامپیوتری، سرتره. فقط کافیه هر چند وقت یک بار دیفراگ فایلای اضافی و بیخودش یادمون نره..