سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

مرگ زورکی راهی برای اهدای زندگی!

 

شنیدین که می­گن، به مرگ بگیر تا به تب راضی بشه. منم خواستم به حساب این مثل، خونه رو راضی کنم به اهدای خون، در اومدم گفتم که می­خوام برم کارت اهدای اعضا بگیرم! واقعا هم نسبت به این کار احساس خوبی دارم. اینکه نه تو خیالات و تصورات که تو واقعیت، مرگ پایان کبوتر نباشه و حتی نبودنمم یه فایده­ای داشته باشه.. دیدم دکترمون خیلی جدی گفت، یهویی کارت اهدای عضو رو تو ایران نگیری! می گم چرا؟ می گه اخه اینا امون نمی دن مرگ مغزی بیمار تایید بشه و همینکه کارت رو تو جیبش پیدا کنند، تندی بنده خدا رو می­خوابونن روی تخت جراحی، شیکمشو پاره می­کنند و همه چیشو می­کشن بیرون و به شب نرسیده فرستادنش سینه قبرستون!! فکرشو کنید که ممکنه مضروب هنوز راهی برای ادامه حیاتش باقی مونده و شاید روش­های احیایی در مدت طولانی تری در موردش نتیجه بخش باشه ولی به صرف کارتی که همراهشه، زنده زنده اونو آش و لاشش کنن و دستی دستی بکشنش! حتی منی که الدرم بلدرم زیاد می ­کنم، از این روش نامطمئن ترسیدم. حالا دیگه خود دانید. البته اگه خلافش اثبات شد، به ما هم خبر بدید که اگه شتر رفتن دم خونه مون خوابید، حداقل یه کارت مفید ازمون به جا بمونه..