سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

سبک نامه یک سمک

یک ماهی آزاد

دیوانه از قفس خواهد پرید

 

آدمهای سخت به سان الماسهایی تراش نخورده و بی­پیرایه مانند تمام معانی نافهمیدنی دیگه، منو جذب خودشون می­کنند. وقتی با نام امیل سیوران آشنا شدم اولین نکته جالب در موردش، تناقض پایان زندگیش با سرنوشتی بود که او در مقالات و جملات برگزیده­اش، خواننده­ها رو به سمتش تشویق می­کرد. این فیلسوف یهودی می­نویسه، هستی انسان یعنی درد و رنج برای وی، و فاجعه انسان نه در مرگ او بلکه در تولدشه. او تولد انسان و به زنجیر کشیدنش رو مترادف می­بینه و متولد نشدن انسان رو بهترین وضعیت برای هستی او می­دونه. این متفکر بدبین و مبلغ خودکشی، هرگز ازدواج نکرد و تا پایان عمر چون کولیان سرگردان در مسافرخانه­ها بیتوته و سرانجام بی­اونکه به تئوری هر چه زودتر ترک کردن جهان جامه عمل بپوشانه، در سن بالای هشتاد از دنیا رفت!

جایی خونده بودم که فلاسفه عموما عمرهایی طولانی دارند. حداقل اون قدر طولانی که بتونند معنای حرفهایی که می­گویند رو توضیح دهند! هر چند در بعضی موارد گفته شده که حتی خودشون هم نمی­دونستند چه می گویند تا بتونند توضیح واضح و روشنی ارائه دهند. شاید برای همین سیوران خلاف تمام تبلیغاتش عمل کرد. البته او جنبه­های جالب توجه دیگه ای هم داره. جملات خاصی که از او به جا مونده واقعا تفکر­برانگیره. در جایی می­گه من عارفی هستم که به چیزی ایمان نداره. و در جایی دیگه می گه، تو در گستره‌ آفرینش در هیچ‌ یک از اشکال دین نخواهی توانست شکوفا شوی. من خود نیز زمانی به دنبال رستگاری بودم، اما تمامی مکاتب ایمانی انسانهای میرنده از من خواستند که خویشتن خویش را انکار کنم! او معتقد بود که چیزی کشف نکرده و فقط منشی احساسات خویش بوده است.. وقتی این جملات رو می­خونم به این نتیجه می­رسم که شاید هم او بر خلاف تفکراتش عمل نکرد و حلقه مفقوده فقط اینه که او هرگز درک نشد..