-
بز خربزه
1389/03/01 13:21
ازش می پرسند بهترین صدایی که شنیدی چیه؟ می گه صدای پوست خربزه زیر دندون بز..
-
برق گرفتگی از نوع سه فاز!
1389/03/01 04:20
دارم فکر می کنم آدم چقدر باید مزخرف باشه که ازش بپرسند، بهترین کتابی که تا حالا خوندی چیه و اون جواب بده: تحلیل و طراحی مدارهای الکترونیک! بررسی سیستم های قدرت!! الکترومغنازیس میدان و موج!!!
-
چون دوست دشمن است، شکایت کجا برم؟
1389/02/31 09:30
صد هزار رحمت به تیر ناصواب دشمنم..
-
ترک عادت موجب مرض است..
1389/02/31 06:27
هر دروغی که باور می کنی پشت بندش از دروغ بعدی که باور خواهی کرد بترس..
-
صدای افتادن تشت..
1389/02/30 06:04
نمی دونم چرا کمی از این مرام انسانی و شفقت اسلامی که شامل حال جاسوسه و خاله سوسکه ها می شه نصیب باقی ملت نمی شه..
-
حکایتی همیشگی
1389/02/30 05:40
روح آدما تشنه همه و جسم هاشون به هم گره می خوره.. بدا به وقتی که جسم ها تشنه باشند و روح ها به هم گره بخورند..
-
دو دو تا پنج تا..
1389/02/27 15:22
چقدر در برابر تو راحته که باور کنم باراک اوباما عاشقمه..
-
تهوع و عشق
1389/02/25 15:57
هیچی نفرت انگیزتر از این نیست که تو زندگی، نقش قاب دستمال برای برداشتن ظرف داغ رو داشته باشی..
-
پرس، دیلیت و دیگر هیچ..
1389/02/24 23:39
متهورانه ترین عمل در رو کردن به آینده، پشت کردن به گذشته است..
-
تاریخ جهان به روایت منبع موثق گوگل سرچ!
1389/02/24 10:45
در راستای تقاص پست قبلیم، چند روزی درگیر بحثهای داغی با چند عرب گردن کلفت شدم! خداییش نه بخاطر حس وطن دوستی -که من انگار یه بیخانمان درست و حسابیام و حتی در وطن حس نمیکردم در خانه خودم هستم، که حالا اینجا احساس غربت کنم- ولی معترفا محض سر به سر گذاشتن با اعراب، مابین صحبتهاشون در مورد خلیج عربی، من گوشزد میکردم،...
-
حکایت تهی
1389/02/22 19:31
وقتی حاشیه از متن پر رنگتر می شه باید هممه چیزو از نو نوشت..
-
آی عشق، آی عشق، چهره آبیت پیدا نیست..
1389/02/22 11:14
همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد پروازی نه گریزگاهی گردد...
-
تو را تزویر غمخواران ز پا افکند..
1389/02/17 16:20
مناقشه این عربهای دم کلفت با ایرانیهای مثلا غیرتی رگ گردن ور قلمبیده، بر سر نام خلیج جنوبی ایران هم، حکایتیه. البته اینجا قصد ندارم با بازگشایی اسناد تاریخ و اوراق ما قبل تاریخ، حقانیتی رو اثبات کنم. فقط چند و چونیه اندر حکایت ایرانیهای غیور! ایرانیهایی که با ارتش سایبری، نامی مجعول رو بمباران کردند تا خلیج فارس،...
-
اندر احوالات طفل کنفیوز شده در بلاد فرنگ!
1389/02/13 15:30
امروز از تیچرمون یه کم استرینگ بارو کردم تا نتم رو میک کنم!
-
گردو شکستم..
1389/02/10 17:47
هیچ استراتژی جنگی برای فایق اومدن به حریف، به قدرت ساخت راز مشترک نیست..
-
روزی که عاشق شدم..
1389/01/19 14:09
وقتی به ایوا، پریما و ساهو گفتم که عاشق شدم، فقط خندیدند.. و چه کسی بهتر از من میفهمه معنای کوهی که در اقیانوس غرق شده و فقط قلهاش استوار از آب بیرون مونده، چیه؟ امروز من عاشق شدم. عاشق یه قله تنها در دوردست آرام.. قلهای که جزیره منه.. جزیرهای که باید فتحش کنم..
-
اگه بشه گند جهان رو ندید..
1389/01/18 05:39
زندگی خیلی قشنگه.. زندگی خیلی قشنگه.. زندگی خیلی قشنگه..
-
نمی دانم چه می خواهم بگویم..
1389/01/03 05:47
...
-
من اینک..
1388/12/26 09:45
برای درک حقایق باید از فاصله دورتری به واقعیتها نگریست..
-
آخرین پند پدر
1388/12/23 00:15
همه قدرت و تصمیم خود را برای تقویت بالهای خود به کار بگیر، تا تو را به فضای خارجی، جایی که عقابها پرواز می کنند، ببرد. در آنجا هم آزادی هست و هم خطر.. اگر نتوانستی به پرواز ادامه دهی، اجازه نده تحت هیچ شرایطی تو را در قفس طوطی نگه دارند.. اگر توانستی عقاب باش ولی هرگز طوطی مباش.. پ.ن: به تعبیر روح و جسمم، زیستن به...
-
شب سرودش را خواند.. نوبت پنجرههاست..
1388/12/13 03:29
قایقی خواهم ساخت، خواهم انداخت به آب. دور خواهم شد از این خاک غریب که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق قهرمانان را بیدار کند. . همچنان خواهم راند. همچنان خواهم خواند: دور باید شد، دور. مرد آن شهر اساطیر نداشت. زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود . . پشت دریاها شهری است! قایقی باید ساخت. . پ.ن: ماهیه خونسرد حتی...
-
اندر حکایت مسدود بودن جیمیل
1388/12/11 01:51
از شانس ما، در این دهکده جهانی، فقط یه غار تاریک نصیبمون شده..
-
دیوانه از قفس خواهد پرید
1388/12/09 21:46
آدمهای سخت به سان الماسهایی تراش نخورده و بیپیرایه مانند تمام معانی نافهمیدنی دیگه، منو جذب خودشون میکنند. وقتی با نام امیل سیوران آشنا شدم اولین نکته جالب در موردش، تناقض پایان زندگیش با سرنوشتی بود که او در مقالات و جملات برگزیدهاش، خوانندهها رو به سمتش تشویق میکرد. این فیلسوف یهودی مینویسه، هستی انسان یعنی...
-
کامیوننوشت
1388/12/09 14:30
قصهاش درازه..
-
همه چی آرومه..
1388/12/07 02:27
تنهایی عالیه ولی نه وقتیکه قراره تانگو برقصی ..
-
هاروت و ماروت آب ندیده
1388/12/04 22:27
معصومیت چیز مزخرف و چندشاوریه. یه چیزی تو مایههای بیدست و پایی باکلاس. اصلا شیطون سرد و گرم چشیده خیلی قابل اعتمادتره از معصوم چشم و دل پاک. حداقل هیچ شیطونی نمیتونه با یه چشمک سیب خورش کنه. .
-
خود و خود
1388/12/03 00:42
شاملو گفته، هیچ کس با هیچ کس تنها نیست.. و من میگم، هیچ کس بی هیچ کس تنها نیست..
-
خیال خام راز بقا در بیبقایی هر آنچه بقا دارد..
1388/12/01 16:48
زمان دانشکده یه پرفسوری داشتیم آمریکا درس خونده و درس داده. اینو گفتم تا سطح سوادشو بدونید. اما مساله، معلومات این استاد نیست. این بزرگ مرد، با اون قد بلند، شونههایی که انگار چوبلباسی توش جا مونده، سر کم مو و ابروهای پر پشت و دهان یه کم کج که اگه کسی رو با تغیّر صدا میزد حتی شجاعترین دانشجوها هم، ببخشید، شلوار...
-
پیش درآمدی بر گذشته، حال، آینده..
1388/11/23 16:59
انگار هامون در بخشی از وجودم رخنه کرده که باعث میشه دایم صداشو بشنوم. و این روزها بیش از پیش با منه.. حتی همین لحظه با پس زمینه ای از موسیقی باخ، همراهمه.. - تو میخوای من اونی باشم که واقعا خودت میخوای من باشم؟ اگه اونی باشم که تو میخوای، اون وقت دیگه من، من نیست. یعنی من خودم نیست.. + من من من من، اه - خب، آره....
-
مشاهدات یک ناظر متاسف در روزی به نام خدا..
1388/11/22 21:50
وقتی میشنیدم گاردیهای نینجایی به رهگذران عادی ناسزا میدادند، بیشرافتهای کثافت یک جا نایستید، وقتی میدیدم چطور پیرمرد را که فقط دنبال جمع کردن تکههای خرد شده موبالیش از روی زمین بود به باد کتک گرفتند و اسپری به صورتش میپاشیدند، وقتی جمعیت از گلولههای رنگی پرتابی بیهدف فرار میکردند، وقتی رو به مردم ساکت...